گیربکس فلندر Flender

توضیحات

انواع گیربکس فلندر FLENDER

• k38
• k48
• k68
• k88
• حلزونی
• هلیکال
• مخروطی سری 1
• مخروطی سری 11
• مخروطی  سری 3
• مخروطی
• آویز
• شافت موازی
• دور متغیر
• همچنین الکتروموتور نیز تولید میکند

نمونه یک پلاک گیربکس صنعتی Flender

• نماد K نشان دنده گیربکس صنعتی
• تعداد طبقات گیربکس (عدد 3 نشان دنده سه طبقه بودن گیربکس و عدد 4 نشان دنده چهار طبقه بودن آن می باشد.)
• نوع خروجی
  • S: خروجی شفت دار
  • V: خروجی شفت خاردار
  • H: خروجی هالو شافت
  • D: خروجی هالو شفت شرینک دیسک
  • K: خروجی هالو شفت هزار خار
  • F: خروجی فلنچ دار
• حالت نصب گیربکس (H حالت نصب افقی و M حالت خاصی از نصب افقی است.)
• سایز گیربکس (سایز 5 تا 14)

گیربکس صنعتی سری K3

• با الکتروموتورهای سرعت 1500 و 1000، 750 دور در دقیقه
• کاربرد بنابر سرعت خروجی و توان نامی آن در سایزهای 5 تا 14 در نسبت تبدیل های 14 تا 63

گیربکس صنعتی سریK4

• همانند سری K3 با سه سرعت 1500 و 1000، 750 دور در دقیقه
• با توجه به سرعت خروجی  و توان نامی آنها در سایزهای 5 تا 14 و در نسبت های تبدیل 20 تا 250

گیربکس خورشیدی فلندر (FLENDER Planetary Gear Units)

• سری FLENDER SIP
• سری PLANUREX 2
• سری PLANUREX 3

گیربکس دستی مورد علاقه من | ممنون فرانکل امروز جمعه است

خنده دار است که ایده های ستون از کجا سرچشمه می گیرند. امروز به دلیل نیاز به ارسال نامه است. امروز صبح بود و من معمولاً به سمت صندوق پست می رفتم، اما وقتم کم بود و باران می بارید. بنابراین به داخل گلف خانوادگی پریدم و راه افتادم. من این ماشین را زیاد نمی‌رانم چون خانم F از آن برای کار استفاده می‌کند و همیشه قرار است در کار دیگری باشم، اما هر زمان که این کار را انجام می‌دهم، دوباره از کیفیت خالص و ذاتی آن به طور کلی و یک جنبه به طور خاص شگفت زده می‌شوم. : گیربکس شش سرعته دستی آن.

اکنون دوست دارم بگویم که این یک گلف R 300 اسب بخاری بود، اما اینطور نیست: این یک مدل میان رده سرکش پنج ساله با موتور 1.5 لیتری 130 اسب بخار و ابتدایی ترین سطح تریم است. محور عقب بسیار مهم چند پیوندی. من لیمویی رانده‌ام که نمی‌تواند شمع را در گلف من نگه دارد، اما این داستان دیگری است.

گیربکس آن ماشین به طرز شگفت انگیزی خوب است و مانند بسیاری از ماشین ها، بسیار بهتر از آن چیزی است که نیاز است. کیفیت تعویض دنده به قدری تمیز است که فکر می کنید سر دیگر دسته دنده به هیچ چیز متصل نیست، اگر این واقعیت وجود نداشته باشد که آنقدر دقیق است که به سختی نیاز به انجام بیشتر از فکر کردن به نسبت بعدی ندارید. بنابراین مرا به فکر گیربکس‌های عالی انداخت، که منظورم لزوماً تواناترین گیربکس‌ها نیست، بلکه گیربکس‌هایی هستند که بیشترین شخصیت را دارند. گیربکس با شخصیت؟ بهتره باور کنی

جعبه پنج سرعته فراری را در نظر بگیرید که برای خودروهای اسپرت موتور وسط خود از Dino و تا 348 (اما بدون احتساب) استفاده می‌کرد. از بسیاری جهات، در واقع جعبه خوبی نبود. به شدت نقص داشت، با سنکرومش ضعیف روی دنده دوم. بنابراین خیلی سریع یاد گرفتید که تا زمانی که سوزن سنج دمای روغن خاموش نشده است از آن چرخ دنده استفاده نکنید.

همیشه خیلی بیشتر از آنچه انتظار داشتید طول می کشد

اما تنها در آن زمان بود که درگیر شدن برای دوم ایمن بود، نه اینکه قبل از آن نقطه خیلی سخت بود، زیرا نیاز به رفتن از اول به سوم هنگام کنار کشیدن نشان می داد که موتورهای فراری چقدر زیبا مهندسی شده اند: بسیار تنظیم شده اند. موتورهایی که با این وجود، یک سوم از پنج نسبت خود را بدون هیچ زمزمه ای با سرعت کمی بیشتر از راه رفتن می پذیرند. و هنگامی که روغن گرم شد، خراش و خراش اهرم هنگام یافتن راه خود در اطراف دروازه آشکار خود، به اندازه ظاهر بدنه یا صدای موتور آن بخشی از تجربه فراری بود.

ادای احترام مشابهی را می توان در مورد گیربکس در نسل اول مزدا MX-5 انجام داد.

خودرویی که به هندلینگ فوق‌العاده‌اش معروف است، در واقع، نیمی از سرگرمی را بالا و پایین می‌برد و می‌توان در مورد پژو 205GTI چیزهای زیادی گفت.

اما چیزی که من واقعا دوست دارم گیربکسی است که یک چالش مناسب است و من چند تایی را رانندگی کرده ام. برخی از آنها فقط ترسناک هستند، زیرا آنها طرح بسیار عجیبی دارند که فقط شما را به انتخاب چرخ دنده اشتباه دعوت می کند. بدترین متخلفانی که من می شناسم، ماشین های مسابقه مرسدس قدیمی بودند. دو من واقعاً متمایز هستند: برنده جایزه بزرگ طرابلس W165 در سال 1939 و «Uhlenhaut Coupe» 300SLR 1955.

هر دو دارای جعبه‌های پنج سرعته هستند که اولین و پنجمین آن‌ها را در فورد فیستا می‌بینید. مشکلی نیست با این تفاوت که دومی مستقیماً زیر سوم و چهارمی مستقیماً زیر پنجم است، نه آن طرف دروازه مانند فیستا. بنابراین تصور کنید که در رتبه پنجم هستید و می خواهید به رتبه چهارم تبدیل شوید: این کار را به روش معمولی انجام دهید و از دروازه بازگردید و دوم شوید، با عواقب فاجعه بار. به همین ترتیب، به طور مستقیم به عقب بکشید تا از سوم به چهارم تغییر دهید، همانطور که معمولاً انجام می دهید و این نیز به شما دومین می دهد.

من از جعبه‌های پیش‌انتخاب هم متنفرم:

من با یک MG K3 در گودوود مسابقه داده‌ام و نیاز به انتخاب دنده سوم در حالی که مستقیماً به سمت Woodcote بوق می‌زنم، در مغز کوچک من محاسبه نمی‌شود.

اما عجیب است که داشتن پدال‌ها در مسیر اشتباه، من را آزار نمی‌دهد، و همچنین اکثر گیربکس‌هایی که فاقد هماهنگی هستند. احتمالاً بهترین تغییری که تا به حال تجربه کرده‌ام، از دوم به سوم در بنتلی قدیمی 3 لیتری یا 41/2 لیتری با نسبت نزدیک “A” یا “D” جعبه است. واقعیت محدود کننده این است که با چه سرعتی دست خود را حرکت می دهید و پای چپ خود را دو بار پمپ می کنید.

اما اگر بخواهم گیربکس مورد علاقه‌ام را نام ببرم، این جعبه دنده برای خودروهای اسپورت استون مارتین قبل از جنگ است که من خوش شانس بودم. این خودروها دارای دریچه گاز وسط، بدون سنکرو و طرحی به عقب هستند که سوم و چهارم در سمت چپ اول و دوم قرار دارند، اما به دلیل اینکه موتور کوچک 1.5 لیتری اینرسی بسیار کمی دارد و گیربکس بسیار زیبا طراحی شده است، اهرم برش می خورد. دروازه مانند ضرب المثل چاقو از طریق کره. تسلط بر آن تا جایی که بتوانید تغییرات سریع و بی صدا را در تمام طول مسیر اجرا کنید و از جعبه عقب نشینی کنید، برای من یکی از بهترین اشکال نیروانای خودرویی است.

گیربکس اینترتینمنت کنترل Eidos Shanghai را در دست می گیرد